محل تبلیغات شما

* چند روز است بدنم شده‌است کوه درد . شب‌ها که خودم را می‌اندازم در رخت‌خواب، به هر طرف که می‌چرخم تنم از درد تیر می‌کشد . همه چیز در روز از دستانم می‌افتند .

* یحتمل خوب می‌شوم . مثل همیشه که نمی‌دانم پادتن این زهر؛ مسکن این زندگی چطور در بدنم تزریق می‌شود .

 * اما خوب می‌دانم جای این زخم‌ها روی تنم می‌مانند . جایی در این جهان می‌مانند . جای این زخم‌ها پر می‌شوند از خزه، از گوش ماهی .


* صد سال دیگر کسی گوش می‌چسباند به حفره‌ای روی زمین و صدای مرا می‌شنود که شبیه دریا می‌پیچم در گوشش .

برف در کاتماندو ...

هیولای تصویر کش ...

نبرد با ناامیدی ...

* ,می‌مانند ,ماهی ,تنم ,حفره‌ای ,درد ,این زخم‌ها ,از گوش ,جای این ,گوش ماهی ,می‌مانند جای

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها