* و چشمانم، برکهای که روزی در تلألواش، آفتاب میدرخشید .
* و چشمانم را که در دل آن دیو گم شدهاست روزی پس میگیرم و میبخشمش به دخترک غمگینی که با آن تمام پیکر معشوقش را شعر ببیند .
* من اندوهگینم و هیچگاه نمیدانم این امید، این ساقهی نحیف چطور در من زنده میماند . بیآب . بینور و هوا . چطور .
درباره این سایت