* شبیه این میمانست که در قلعهای تاریک، گرفتار زله شوی .
* من چطور در تنهایی از پس این روزها برآمدم . نمیدانم .
* شبیه تنهایی دم مرگ بود .
* در نبردی وهمناک . بیسلاح و دفاع داشتم با ناامیدی میجنگیدم .
* ,ناامیدی ,شبیه ,تنهایی ,بیسلاح ,نبردی ,با ناامیدی ,مرگ بود ,بود * , * در ,در نبردی
درباره این سایت