محل تبلیغات شما

* شبیه این می‌مانست که در قلعه‌ای تاریک، گرفتار زله شوی . 

* من چطور در تنهایی از پس این روزها برآمدم . نمی‌دانم . 

* شبیه تنهایی دم مرگ بود . 

* در نبردی وهمناک . بی‌سلاح و دفاع داشتم با ناامیدی می‌جنگیدم .

برف در کاتماندو ...

هیولای تصویر کش ...

نبرد با ناامیدی ...

 * ,ناامیدی ,شبیه ,تنهایی ,بی‌سلاح ,نبردی ,با ناامیدی ,مرگ بود ,بود  * , * در ,در نبردی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها